سامانسامان، تا این لحظه: 5 سال و 12 روز سن داره

سامان جان به چشمان مهربانه تو می نویسم حکایت بی نهایت عشق را

جان منی از این عزیزتر نمی شود....

نه ماهگی

نه ماهگیت مبارک گل بهارم دردونه من نه ماهه که از دل مامانی اومدی بیرون و توی قلبش جا خوش کردی. هر شب و هر روز کنارمی و هر لحظه بیشتر از قبل دلبسته‌ات میشم. پسر  نازم تو این مدت که مهمون خونه من و بابایی و داداشی شدی از در و دیوار خونه صدای شادی و خنده میریزه و تو تنها دلیل این خنده های از ته دل هستی. عزیزکم بدون مامان و بابا و داداشت همیشه کنارت هستند و تلاش می کنند که تو بهترین خودت بشی. ...
27 دی 1398

دندون سوم و چهارم

جان دلم دونا تا دندون بالایی به فاصله ی سه روز جوونه زدن بعد از کلی اذیت شدن اما بالاخره جوونه زد و هممون و خوشحال کرد بمیرم برات که انقدر اذیت شدی😔😘 انار دونه دونه توی دهان بچم چهار گل زده جوونه🤩🤩🤩🤩🤩🤩 ...
10 دی 1398
1